در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

activity

فعالیت، اشتغال، کار، اقدام، عملکرد

actual a/

واقعی، حقیقی، فعلی، کنونی، موجود

actual cost

بهای تمام شده واقعی، هزینه واقعی

actual green

(زمان) سبز واقعی (چراغ راهنمایی)

actuation

القا، به کار انداختن، تحریک، برانگیختن

actuation (vehicle) [signals]

سیستم القایی که به چراغ راهنمایی متصل می‌شود و قادر است عملکرد آن را با توجه به اطلاعات دریافتی از حس‌گرها اصلاح نماید و منحصراً برای یک تقاطع قابل اعمال می‌باشد.

acuity

تیزی، تیزهوشی، تیزبینی

adaptability

انطباق‌پذیری، قابلیت انطباق، انعطاف‌پذیری، تغییر پذیری، سازگاری

adaptable a/

انطباق‌پذیر، قابل انطباق، انعطاف‌پذیر، قابل تغییر، سازگار

adaptation

انطباق، وفق، سازش، سازگاری، تنظیم، اقتباس

adapted

مناسب، سازگار،‌ تنظیم شده

adapted car

خودروی سازگار شده، خودروی تغییر یافته

Add Ons

الحاقات و اضافات در مورد اجاره

add v/

جمع کردن، افزودن، اضافه کردن، ضمیمه کردن، زیاد کردن

addition

جمع، اضافه، افزوده، ضمیمه

address

آدرس، نشانی، مخاطب قرار دادن، صحبت کردن، توجه کردن، مورد ملاحظه قرار دادن،‌خطاب کردن، ارسال داشتن، سخنرانی، نطق، خطابه

addressing

آدرس دادن، ارسال نامه، پرداختن به

adequacy

کفایت، شایستگی، لیاقت، بسندگی، مناسبت، درستی

« ۵  ۶  ۷ ۸ »
۶۰ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۷ از ۴۴۵ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰