در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

weighted mean

میانگین وزنی، میانگین وزن داده شده

weir

بند آب‌برگردان، بند سرریز، سرریز تخلیه، سرریز اندازه‌گیر (هیدرولیک)

weld

جوش، جوشکاری، لحیم، جوش دادن، به هم جوش دادن، متحد کردن، یکی کردن

welded joint

مفصل جوشی (جوشکاری شده)، درز جوشکاری شده، درز جوشی

well

چاه، چاله، خوب، خوش، سالم، سلامت، مطلوب، مناسب، درست، بادقت، کاملاً، حسابی

west

غرب، مغرب، باختر (مربوط به) غرب، غربی، به غرب، به طرف غرب

westbound a/

رو به غرب، به سوی غرب، به طرف غرب، عازم غرب، غربی

wet

خیس، مرطوب، تر، نمناک، بارانی، هوای بارانی، باران، نم، رطوبت، خیس کردن، تر کردن، نم زدن

wet mix macadam

مخلوط ماکادام مرطوب، مخلوط ماکادام آبی

wetlands

مرداب، باتلاق، زمین‌های باتلاقی، نواحی مردابی

wetting agent

عامل مرطوب‌کننده، افزودنی مرطوب‌کننده، ماده خیس کننده

wheel

چرخ، فرمان، رل، سکان، هل دادن، کشیدن، بردن، پهن کردن، چرخیدن، چرخ زدن

« ۴۳۷  ۴۳۸  ۴۳۹ ۴۴۰ »
۶۰ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۴۳۹ از ۴۴۵ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰