warning signing (advance) علامت گذاری هشدار دهنده پیش آگاهی، نصب علایم (تابلوهای) هشدار دهنده (اخطاری) پیش آگاهی
warp تاب، تاب خوردگی، پیچ خوردگی، انحراف، تاب خوردن، تاب برداشتن، تاب دادن، تحت تأثیر قرار دادن، خراب کردن، فاسد کردن
warrant دستور کتبی، حکم، مجوز، اجازه، حواله، رسید، فیش، کوپن، عذر موجه، دلیل قانع کننده، توجیه کردن، موجه ساختن، اقتضا کردن، تضمین کردن ضمانت کردن
wash شستشو، شستن، شستنیها، لایه نازک رنگ، لایه آبرنگ رقیق، با خود بردن، با خود آوردن، شستن و بردن (در مورد سیل، امواج و ...) کندن، ایجاد کردن (گودال، شیار) قابل شستشو بودن
waste بایر، لمیزرع، موات، زاید، بیمصرف، باطله، اتلاف، تضییع، اسراف، فضولات، ضایعات زباله، آشغال، زمین بایر، زمین بیحاصل، تلف کردن، هدر دادن، ضایع کردن، اسراف کردن
watch کشیک، نگهبانی، نگهبان، مأمور گشت، شبگرد، مراقب، محافظ، مأمور، ساعت، ساعت مچی، تماشا کردن، نگاه کردن، بیدار ماندن، ناظر بودن، مراقب بودن، شاهد بودن