verify اثبات کردن، ثابت کردن، به اثبات رساندن، محقق داشتن، رسیدگی کردن، کنترل کردن، تأیید کردن، تصدیق کردن، صحه گذاشتن
verso پشت صفحه، صفحه زوج، صفحه دست چپ (در کتابهای خط لاتین)، صفحه دست راست (در کتابهای خط فارسی و عربی)
vibrate لرزیدن، مرتعش شدن، مرتعش بودن، ارتعاش داشتن، به نوسان درآمدن، لرزیدن، به ارتعاش درآوردن، به نوسان درآوردن