در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

treated a/

ترمیم شده، اصلاح شده، تثبیت شده، عمل آمده

treated base

اساس ترمیم شده، اساس اصلاح شده، اساس تثبیت شده

treatment

اصلاح، ترمیم، بهسازی، عمل‌آوری، تصفیه

treaty

عهدنامه، معاهده، پیمان، توافق، قول و قرار

trench

برش، ترانشه، خندق، گرد

صفحه  412  از  445