در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

worst

بدترین، بدتر از همه، به بدترین وجه

worth

ارزش، ارزش مادی

woven

بافته، بافته شده

woven geotextile

پارچه‌گون بافته شده، ژئوتکستایل بافته شده

wreck

آهن قراضه، آهن‌پاره، لاشه کشتی، لاشه هواپیما، اتومبیل اسقاطی، تصادف، سانحه، خراب کردن، ویران کردن، تصادف کردن، غرق کردن

wreck removal

پاکسازی و انتقال بقایا (برای مثال بقایای تصادف)

wrecker

یدک‌کش (کامیون ویژه حمل اتومبیل‌های متلاشی شده در اثر تصادف و ...) *

write

نوشتن، به نویسندگی پرداختن، قلم زدن، نامه نوشتن، تحریر کردن، گفتن، اظهار کردن (در کتاب یا مجله)

wrong

نادرست، بد، ناپسند، غلط، اشتباه، خطا، نامناسب، نامطلوب، بد کردن، بی‌انصافی کردن، ستم کردن

wrought

ساخته شده، پرداخته، پرداخت شده، شکل داده شده

X ray

اشعه ایکس، پرتوی ایکس

Y junction

تقاطعY شکل، تقاطع قیفی شکل

yacht

قایق بادبانی، قایق تفریحی، قایق‌سواری کردن، قایقرانی کردن

yachting

قایقرانی، قایق‌سواری

yard

حیاط، محوطه، انبار

yarn

رشته، ریسه، ریسمان

yaw

تغییر جهت، تغییر مسیر، انحراف (هواپیما، کشتی)، به یک طرف منحرف شدن، تغییر جهت دادن، از مسیر منحرف شدن

year (base)

سال مبنا، سال مرجع، سال پایه

year zero

سال صفر (سیستم استاندارد بین‌المللی زمان)

yearly a/

سالانه، سالیانه، هر ساله، سالی یکبار

« ۵۵۳  ۵۵۴ ۵۵۵  ۵۵۶ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۵۴ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰