در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
Working capital
سرمایه در گردش
working (cyclic)
کار نوبتی (شیفتی)
working (emergency)
کار اضطراری (فوریتی)
working (junction)
عملکرد تقاطع
working (shuttle)
کار نوبتی
working area
منطقه فعالیت، منطقه کاری، منطقه عملیات اجرایی
working day
روز کاری، روز غیر تعطیل
working drawing
طرح اجرایی، نقشه اجرایی
working expense
هزینه کار، هزینه عملیات
working expenses
مخارج جاری، مخارج بهرهبرداری
working group
گروه کاری، کارگروه
working hour
ساعت کار
working stress
فشار کاری
workman
کارگر، نیروی کار
workmanship
مهارت، استادی، کیفیت کار، کیفیت ساخت
workmen’s shelter
پناهگاه کارگران
works
کارها، فعالیتها، عملیات، کارخانه، کارگاه
works (acceptance of)
تأیید کارها، پذیرش کارها
works (ancillary)
کارهای فرعی، فعالیتهای جانبی، کارهای وابسته
works (auxiliary)
کارهای کمکی، فعالیتهای کمکی
works (bridge repair)
عملیات تمیر پل
works (carriageway)
عملیات راهسازی
works (civil engineering)
کارهای عمرانی، فعالیتهای عمرانی
works (comprehensive strengthening)
عملیات مقاومسازی جامع
works (contracted)
کارهای مقاطعهکاری
works (froce account)
کارهای امانی
works (maintenance)
عملیات نگهداری
works (public)
کارهای عامالمنفعه، عمران و ساخت و ساز
works (repair)
عملیات تعمیر
works (road)
عملیات راهسازی
works (sanding)
عملیات ماسهپاشی
works access
ورودی کارگاه، دسترسی به کارگاه
works clothing
لباس کار
works completion of)
اتمام کارها، تکمیل کارها
works lamp
چراغ کارگاهی
works light
روشنایی کارگاه، چراغ کارگاه
works schedule
برنامه اجرایی، برنامه فعالیتها
works under traffic
عملیات (راهسازی) حین عبور ترافیک
works vehicle
وسیله نقلیه کارگاهی
works vehicles (access for)
راه دسترسی وسایل نقلیه کارگاهی
works vehicles (entry for)
ورود فقط برای وسایل نقلیه کارگاهی، ورودی مخصوص وسایل نقلیه کارگاهی
works vehicles (exit for)
خروج فقط برای وسایل نقلیه کارگاهی، خروجی مخصوص وسایل نقلیه کارگاهی
workshop
کارگاه (آموزشی، فنی)
world
جهان، دنیا، عالم، کائنات، جهان هستی، مردم، همه مردم
World Bank
بانک جهانی
worn
کهنه، فرسوده، نخنما، خسته
worn tyre
لاستیک کهنه، لاستیک مستعمل
worse
بدتر، وخیمتر، شدیدتر، حادتر
صفحه 553 از 556