در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

wind load

بارباد، نیروی باد (سازه)

window

پنجره، نورگیر، شیشه (اتومبیل)، ویترین

window (ticket)

جایگاه فروش بلیط، گیشه (باجه) بلیط فروشی

windrow

ریسه، توده، ردیف، به صورت ردیف انباشتن

wing

بال، جناح (ساختمان)، گلگیر (اتومبیل)

wing rearview mirror

آینه بغل اتومبیل،‌ آینه گوشه اتومبیل (کنار گلگیر)

wing wall

دیوار جانبی، دیوار جناحی (پل)

wink

چشمک‌ زدن، سو سو زدن، روشن و خاموش شدن، چراغ زدن، راهنما زدن (اتومبیل)

winker

چراغ راهنما (در بریتانیا)

winter

زمستان، فصل زمستان، زمستانی، زمستان را به سر بردن، زمستان را گذراندن

wipe

نظافت، تمیزکاری، پاک کردن، تمیز کردن، دستمال کشیدن

wire

سیم، مفتول، توری، توری سیمی، تلگراف، تلگرام، با سیم بستن، با مفتول بستن، سیم‌کشی کردن، به برق وصل کردن، تلگراف زدن

wire (high – tensile)

مفتول با مقاومت کششی بالا، سیم (کابل) با مقاومت کششی بالا

« ۵۴۹  ۵۵۰  ۵۵۱ ۵۵۲ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۵۱ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰