wholesale عمدهفروشی، بطور عمده، یکجا، بطور کلی، در مقیاس گسترده، وسیع، گسترده، فراگیر، عمده فروختن، عمده فروشی کردن
widen تعریض کردن، پهن کردن، عریضتر کردن، گشاد کردن، وسعت بخشیدن، شدت بخشیدن، بیشتر کردن، تعریض شدن، پهن شدن، عریضتر شدن، بیشتر شدن، شدت یافتن
width (traveled way) [USA] عرض کل قابل استفاده توسط وسایل نقلیه، عرض کل سوارهرو و شانه [اصطلاح آمریکایی]
wild وحشی، غیر اهلی، اهلی نشده، خود رو، جنگلی، بیابانی، صحرایی (گیاه)، بایر، برهوت، بیآب و علف (زمین)، خالی از سکنه (سرزمین)، توفانی، ناآرام، شدید، تند، بیهدف، بینقشه، غیر منطقی، نسنجیده، حسابنشده، محیط طبیعی، محیط وحش