در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

whole

کامل، تمام، همه، سالم

wholesale

عمده‌فروشی، بطور عمده، یکجا، بطور کلی، در مقیاس گسترده، وسیع، گسترده، فراگیر، عمده فروختن، عمده فروشی کردن

wide

پهن، عریض، گشاد، وسیع، گسترده، جامع، متنوع، گوناگون، عمیق، زیاد، شدید

widen

تعریض کردن، پهن کردن، عریض‌تر کردن، گشاد کردن، وسعت بخشیدن، شدت بخشیدن، بیشتر کردن، تعریض شدن، پهن شدن، عریض‌تر شدن، بیشتر شدن، شدت یافتن

width

پهنا، عرض، وسعت، گستره، دامنه

width (traveled way) [USA]

عرض کل قابل استفاده توسط وسایل نقلیه، عرض کل سواره‌رو و شانه [اصطلاح آمریکایی]

wild

وحشی، غیر اهلی، اهلی نشده، خود رو، جنگلی، بیابانی، صحرایی (گیاه)، بایر، برهوت، بی‌آب و علف (زمین)، خالی از سکنه (سرزمین)، توفانی، ناآرام، شدید، تند، بی‌هدف، بی‌نقشه، غیر منطقی، نسنجیده، حساب‌نشده، محیط طبیعی، محیط وحش

willingness

میل، تمایل، رضای خاطر، رضایت، رغبت، علاقه، اشتیاق

« ۵۴۸  ۵۴۹  ۵۵۰ ۵۵۱ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۵۰ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰