در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

wet

خیس، مرطوب، تر، نمناک، بارانی، هوای بارانی، باران، نم، رطوبت، خیس کردن، تر کردن، نم زدن

wet mix macadam

مخلوط ماکادام مرطوب، مخلوط ماکادام آبی

wetlands

مرداب، باتلاق، زمین‌های باتلاقی، نواحی مردابی

wetting agent

عامل مرطوب‌کننده، افزودنی مرطوب‌کننده، ماده خیس کننده

wheel

چرخ، فرمان، رل، سکان، هل دادن، کشیدن، بردن، پهن کردن، چرخیدن، چرخ زدن

whip

شلاق، تازیانه، شلاق زدن، تازیانه زدن، به هم زدن، زدن

whirl

چرخش، حرکت دورانی، کار سریع، فعالیت شدید، دور خود چرخیدن، چرخیدن، چرخ زدن، به سرعت حرکت کردن، به سرعت عبور کردن

white

سفید، رنگ سفید، سفیدپوست

white frost

یخبندان سفید، برفک سفید، یخبست سفید

white light

چراغ سفید، نور سفید، روشنایی سفید

white paper

گزارش دولت (در بریتانیا)، نشریه رسمی (دولت)، گزارش دقیق و جامع

« ۵۴۷  ۵۴۸  ۵۴۹ ۵۵۰ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۴۹ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰