در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

war

جنگ، خصومت، دشمنی، رقابت، مبارزه، درگیری، نبرد، پیکار، جنگ کردن، جنگیدن

warden

سرپرست، مسؤول، رییس

warden (traffic)

پارکبان، مأمور کنترل پارک اتومبیل، مأمور پارکومتر

warm

گرم، گرمازا، هوای گرم، گرما، حرارت، صمیمانه، پرشور، رئوف، با محبت، گرم شدن، گرم کردن، حرارت دادن

warn

هشدار دادن، اعلام خطر کردن، اخطار کردن، خبر دادن، مطلع کردن، برحذر داشتن، توجیه کردن

warning arrow

پیکان اخطار، فلش هشدار، فلش آگاه کننده

warning device

ابزار هشداردهنده، وسیله اخطار دهنده، ابزار اعلام خطر

warning sign

تابلوی هشدار، تابلوی اخطاری، علامت هشدار دهنده

warning sign (advance)

تابلوی هشدار دهنده پیش آگاهی، علامت اخطاری پیش آگاهی

warning signal

علامت هشدار دهنده، چراغ هشدار، چراغ اخطار

warning signing (advance)

علامت گذاری هشدار دهنده پیش آگاهی، نصب علایم (تابلوهای) هشدار دهنده (اخطاری) پیش آگاهی

warning system

سیستم اعلام خطر، سیستم هشدار دهنده

warp

تاب، تاب خوردگی، پیچ خوردگی، انحراف، تاب خوردن، تاب برداشتن، تاب دادن، تحت تأثیر قرار دادن، خراب کردن، فاسد کردن

warping joint

درز اعوجاج (بتن)، درز تابیدگی (دال بتنی)

warrant

دستور کتبی، حکم، مجوز، اجازه، حواله،‌ رسید، فیش، کوپن، عذر موجه، دلیل قانع کننده، توجیه کردن، موجه ساختن، اقتضا کردن، تضمین کردن ضمانت کردن

warranty

ضمانت، گارانتی، ضمانت نامه، مجوز، اجازه، توجیه، دلیل

wary

محتاط، مواظب، مراقب، بیمناک، نگران

wash

شستشو، شستن، شستنی‌ها، لایه نازک رنگ، لایه آبرنگ رقیق، با خود بردن، با خود آوردن، شستن و بردن (در مورد سیل، امواج و ...) کندن، ایجاد کردن (گودال، شیار) قابل شستشو بودن

washer

واشر، پولک، شوینده، ماشین رختشویی

« ۵۴۱  ۵۴۲  ۵۴۳ ۵۴۴ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۴۳ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰