در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

very

خیلی، بسیار، به شدت، حسابی، دقیقاً، عمیقاً، واقعاً، همان، درست همان

vestige

رد،‌ اثر، نشان، بازمانده، باقیمانده

viability

عملی بودن، کارایی، امکان‌پذیر بودن، قابل قبول بودن، قابلیت اجرا

viable

عملی، ممکن، قابل قبول، قابل اجرا، زیستا، ماندنی

viaduct

پل دره‌ای، پل دره‌گذر

vibrate

لرزیدن، مرتعش شدن، مرتعش بودن، ارتعاش داشتن، به نوسان درآمدن، لرزیدن، به ارتعاش درآوردن، به نوسان درآوردن

vibration dmage

خسارت ناشی از لرزش، صدمه ناشی از لرزش

vibrator

لرزاننده، ویبراتور (بتن)

vicinity

حول و هوش، پیرامون، اطراف

video

ویدیو، دستگاه ویدیو، ضبط ویدیویی، ضبط تلویزیونی، پخش تصویری، پخش تلویزیونی، تصویری، ویدیویی، ضبط ویدیویی، با ویدیو پخش کردن، فیلمبرداری ویدیویی کردن

videodisc

دیسک ویدیویی، صفحه ویدیویی

videotape

نوار ویدیو، با ویدیو ضبط کردن،‌ نوار ویدیو گرفتن

صفحه  538  از  556