در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

validate

معتبر ساختن، اعتبار قانونی بخشیدن، اعتبار بخشیدن، قانونی کردن، تصدیق کردن (امضا)، ثابت کردن، تأیید کردن (فکر، ایده)

validation

معتبرسازی، اعتباربخشی، تصدیق، تأیید، اثبات

valley

دره، آبروی میان دو شیب بام، کمر (بام)

Valorization

معتبرسازی، اثبات، تثبیت قیمت‌ها، قیمت‌گذاری

valuation

قیمت‌گذاری، ارزش‌گذاری، ارزیابی، برآورد قیمت، تخمین، قیمت، بها، ارزش

valuation (land)

ارزش‌گذاری زمین، ارزیابی زمین، تعیین ارزش زمین

value

ارزش، قدر، اهمیت، فایده، مقدار، قیمت‌گذاری کردن، قیمت گذاشتن، قیمت تعیین کردن، قیمت برآورد کردن، بها دادن، ارزش قابل شدن، اهمیت دادن

value (sale)

بهای فروش، ارزش بازاری، قیمت واقعی فروش

valve

شیرفلکه، شیر، سوپاپ، لامپ خلأ، لوله خلأ، دریچه

van

وانت سرپوشیده، وانت استیشن، کامیون کانتینردار، واگن‌بار (در راه‌آهن)

van (luggage)

وانت ویژه حمل چمدان (در فرودگاه و ...)

صفحه  531  از  556