در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

underride guard

سپر یا لوله فولادی که زیر بخش عقبی تریلر برای جلوگیری از رفتن وسایل نقلیه کوچکتر به زیر تریلر در هنگام برخورد از عقب تعبیه شده است.

understand

فهمیدن، درک کردن، دریافتن، اطلاع داشتن، دانستن، خبردار شدن، نتیجه گرفتن

understanding

درک، فهم، دریافت، شعور، شناخت، اطلاع، آشنایی، استنباط، برداشت

understeer

تمایل چرخ‌های جلوی وسیله نقلیه به لغزش به سمت خارج از مسیر گردش

undertake

به عهده گرفتن، قبول کردن، پذیرفتن، قول دادن، متعهد شدن، موافقت کردن

undertaking

کار، مسؤولیت، تعهد، وظیفه، قول، ضمانت، تضمین

undervalue v/

کم قیمت گذاشتن، زیر قیمت گفتن، کم بها دادن، ارزش کمی قایل شدن، دست کم گرفتن

underwood

زیررست، پاجوش، زیر گیاه

undisciplined a/

بی‌انضباط، تربیت نشده، کنترل نشده، مهار نشده

undisturbed

دست نخورده، بدون تغییر، بدون مزاحمت، راحت، آرام، بدون نگرانی، بی‌دغدغه

undivided

کامل، تمام، تمام و کمال، بی‌کم و کاست، تقسیم نشده، یکپارچه، متحد

undivided carriageway

سواره‌روی غیر مجزا، سواره‌روی تفکیک نشده، سواره‌رو با مسیر رفت و برگشت تفکیک نشده

undivided highway

راه تفکیک نشده، راه با مسیر رفت و برگشت جدا نشده

undulate

موج زدن، پیچ و تاب خوردن، موج‌دار بودن، موج‌دار کردن، تاب‌دار کردن، نوسان داشتن

uneven a/

ناهموار، ناصاف، متفاوت، متغیر، نامنظم، مرتعش، (عدد) فرد

unevenness

ناهمواری، ناصافی، بی‌نظمی، نامرتبی

unfair

غیرمنصفانه، غیر عادلانه، نادرست، بی‌انصاف، مغرض

unguarded

بدون مستحفظ، بدون محافظ، بدون نگهبان، حساب نشده، نسنجیده، بی‌ملاحظه

unhealthy

بیمارگونه، مریض، ناسالم، نابسامان، بحرانی، مضر، بیماری‌زا، خطرناک، وخیم

uniform

یکنواخت، یکدست،‌ هماهنگ، همانند، هم شکل

uniform vehicle code

مجموعه قوانین هماهنگ وسایل نقلیه، آیین‌نامه هماهنگ وسایل نقلیه

uniformity

یکنواختی، یکدستی، همانندی، هماهنگی، همسانی، هم شکلی، یکپارچگی

« ۵۲۳  ۵۲۴  ۵۲۵ ۵۲۶ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۲۵ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰