در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

under

زیر، کنار، پایین، کمتر از، پایین‌تر از، تحت فرمان، در زمان، در دوران، طبق، براساس، به موجب، در دست، در حال، تحت، تحت تأثیر، تحت نفوذ، ذیل، در زمره

undercounting

کم شماری، کمتر از میزان واقعی درنظر گرفتن

underestimate v/

برآورد کمتر از حد، برآورد پایین، کم برآورد کردن، کمتر از حد ارزیابی کردن، دست کم گرفتن، کم بها دادن، ناچیز انگاشتن، کوچک شمردن

underestimation

برآورد کمتر از حد، برآورد پایین، ناچیزانگاری، کوچک شماری

undergraduate

دانشجوی (دوره لیسانس)، دانشجوی (دوره کارشناسی)، (مربوط به) دوره لیسانس، (مربوط به) دوره کارشناسی، (مربوط به) کارشناسی

underground

زیرزمین، در خفا، مخفیانه، زیرزمینی، مخفی، مترو، راه‌آهن زیرزمینی، قطار زیرزمینی

underlying

زیربنایی، زیرساختی، اصلی، اساسی، پوشیده، نهفته، زیری، زیرین

undermine

زیر را خالی کردن، زیر را کندن، سست کردن، تضعیف کردن، تحلیل بردن

underpass

زیرگذر، گذرگاه زیرزمینی، تونل زیرزمینی

underpin

پی را سفت کردن، زیر پی را پر کردن، پی‌بندی کردن

« ۵۲۲  ۵۲۳  ۵۲۴ ۵۲۵ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۲۴ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰