under زیر، کنار، پایین، کمتر از، پایینتر از، تحت فرمان، در زمان، در دوران، طبق، براساس، به موجب، در دست، در حال، تحت، تحت تأثیر، تحت نفوذ، ذیل، در زمره
underestimate v/ برآورد کمتر از حد، برآورد پایین، کم برآورد کردن، کمتر از حد ارزیابی کردن، دست کم گرفتن، کم بها دادن، ناچیز انگاشتن، کوچک شمردن
undergraduate دانشجوی (دوره لیسانس)، دانشجوی (دوره کارشناسی)، (مربوط به) دوره لیسانس، (مربوط به) دوره کارشناسی، (مربوط به) کارشناسی