در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

transit system (regional rapid)

سیستم حمل‌ونقل سریع‌السیر منطقه‌ای، سیستم تزانزیت سریع‌السیری منطقه‌ای

transit trade

تجارت یا حرفه جابجایی و ارسال کالا به مقصد

transition

گذار، عبور، گذر، انتقال، تحول، تغییر

transition curve

منحنی پیوند، منحنی گذار (راه)، قوس انتقال، قوس اتصال

transition slip road

راه اتصالی، راه ارتباطی (بین راه اصلی و راه کناری)

transition zone

منطقه اتصال، ناحیه اتصال، ناحیه انتقال

translate

ترجمه کردن، برگرداندن، بازگرداندن، به صورت ساده بیان کردن

translation

ترجمه، برگردان، تبدیل، انتقال

transmission

انتقال، انتشار، پخش، گیربکس، جعبه‌دنده (اتوبوس)

transmissivity

گذردهی، قابلیت انتقال، انتقال‌پذیری

transmissometer

ابزار اندازه‌گیری انتشار نور در یک سیال

transmitter

پخش کننده، فرستنده، دستگاه فرستنده

transport

حمل‌ونقل، ترابری، حمل، نقل و انتقال، وسیله حمل‌ونقل، وسیله نقلیه، منتقل کردن، انتقال دادن، جابجا کردن، حمل کردن، بردن، نقل و انتقال دادن

transport (accompanied)

حمل‌ونقل یک وسیله نقلیه باری (کامیون) به طور کامل همراه با راننده توسط یک یا دو مد حمل‌ونقلی دیگر (راه‌آهن، کشتی)

صفحه  510  از  556