در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

accident frequency rate

نرخ فراوانی تصادف، میزان تکرار تصادف، میزان کثرت وقوع تصادف

accident location

مکان تصادف، محل تصادف، موقعیت تصادف، تعیین موقعیت تصادف

accident migration

انتقال (خطر) تصادف ( از یک نقطه به نقطه دیگر)، کوچ محل تصادف

accident prone

مستعد تصادف، حادثه‌پذیر، سانحه‌پذیر

accident rate [USA]

نرخ تصادفات، میزان تصادفات [اصطلاحات آمریکایی]

accident risk

ریسک تصادف، خطر تصادف، احتمال خطر تصادف

accident trend

روند تصادف (روندی است که نوسانات تعداد تصادفات در مدت زمانی مشخص را نشان می‌دهد.)

accident type

نوع تصادف، نوع برخورد، نوع تصادم

accident zone

منطقه تصادف، منطقه برخورد، منطقه تصادم، محل وقوع تصادف

صفحه  5  از  556