در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

stoppage

توقف کار، تعطیل کار، اعتصاب، کسور، کسورات (مالی)، لغو، توقف (پرداخت)، گرفتگی، بستگی (لوله)

storage

انباشت، ذخیره‌سازی، انبار، مخزن، نگهداری، (هزینه) انبارداری، حق انبارداری، حافظه (کامپیوتر)

storage bin

محفظه ذخیره‌سازی، سیلوی ذخیره‌سازی، انبار ذخیره‌سازی

storage lane

خط عبوری ذخیره، خط انتظار (گردش به چپ)

store

ذخیره، انبار، اندوخته، موجودی، مخزن، حافظه، انباره (کامپیوتر)، مغازه، دکان، فروشگاه، ذخیره کردن، انبار کردن، اندوختن، جمع کردن، در انبار گذاشتن، انباشتن، پر کردن، جا دادن

storm

طوفان، کولاک، غلیان، یورش، آشوب، بلوا

straight a/

مستقیم، راست (جاده، خط)، صاف، منظم، مرتب، آراسته، صادق، درستکار، عادی، معمولی، بلافاصله، فوری، صراحتاً، رک و راست

صفحه  467  از  556