staff کارکنان، کارمندان، خدمه، پرسنل، هیأت، کادر، کارمند بودن، کارمند گرفتن، کار کردن، کار انجام دادن
stagger تلوتلو خوردن، تکان دادن، گیج کردن، ضربدری گذاشتن، زیگزاگی قراردادن، به طور متناوب تنظیم کردن (ساعات کار، تعطیلات و ...)