در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

spoil

مواد خاکبرداری، نخاله، خراب کردن، ضایع کردن، فاسد شدن، ضایع شدن

sponsor

ضامن، متعهد، کفیل، حامی، پشتیبان، بانی، حمایت کردن، ضامن شدن، ضمانت کردن، متعهد شدن، مسؤولیت به عهده گرفتن، برگزار کردن، سازمان دادن

sponsorship

حمایت مالی، کمک مالی، پشتیبانی، ضمانت

sport

ورزش، ورزشی، تفریح، سرگرمی

sporting

ورزشی، علاقمند به ورزش، ورزش‌دوست

spot

خال، لک، نقطه، جا، مکان، محل، منطقه

spot count

آمارگیری نقطه‌ای، شمارش نقطه‌ای

spotlight

پروژکتور، نورافکن، نورافکن نقطه‌ای، نور نقطه‌ای، کانون توجه، مرکز توجه، نور انداختن، روشن کردن، برجسته کردن، در کانون توجه قرار دادن

spout

ناودان (بام)، فوران، فواره، فوران کردن، فواره زدن

sprawl

ناحیه در هم برهم، منطقه بی‌نظم، ناحیه بی‌نقشه، به صورتی نامنظم قرار گرفتن، به صورت پراکنده قرار گرفتن، به صورت پراکنده گسترش یافتن

sprawl (urban)

توسعه شهری پراکنده، رشد شهری بی‌رویه و بی‌برنامه

spray

قطرات ریز، نم آب، ترشح، اسپری، افشانه، پاشیدن، اسپری کردن

sprayer

افشانه، اسپری، رنگ‌پاش

spraying

اسپری کردن، افشاندن، پاشیدن

spread

دامنه گسترش،‌ پهنا، وسعت، گستره، دامنه، پهنه، فاصله، مدت، پخش، گسترش، اشاعه، شیوع، انتشار، گستردن، باز کردن، پهن کردن، پخش کردن، پراکندن، منتشر کردن، امتداد یافتن، گسترش یافتن، گسترده بودن

spreader

(دستگاه) پخش‌کننده، منتشرکننده، انتشاردهنده

spreading

گستردن، پراکندن، پهن کردن، پخش کردن

« ۴۵۶  ۴۵۷  ۴۵۸ ۴۵۹ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۴۵۸ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰