در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

sound

سالم، بی‌عیب، درست،‌ محکم، سلیم، منطقی، مطمئن، قابل اعتماد،‌ کامل، دقیق، صحیح، عمیق، صوت، صدا، آوا، لحن، صوتی، (مربوط به) صوت، به نظر آمدن، به نظر رسیدن، احساس شدن، صدا دادان، صدا کردن، به صدا درآوردن، نواختن، عمق‌سنجی کردن، ژرفایابی کردن

sound insulation

عایق‌بندی صوتی (آکوستیکی)، عایق‌کاری صوتی

sound level meter

دستگاه سنجش سطح صوت، دستگاه سنجش تراز صوت

sounder (echo)

دستگاه عمق‌یاب صوتی (آکوستیکی)، دستگاه ژرفایاب صوتی

sounding

ژرفایابی، عمق‌یابی (نقشه‌برداری)

sounding device

وسیله عمق‌یاب، ابزار عمق‌یابی (ژرفایابی)

soundproof

ضد صدا، صدابندی شده، ضد صدا کردن، عایق‌بندی کردن در برابر صدا

source

سرچشمه، منبع، منشأ، مرجع، مآخذ

south

جنوب، سمت جنوب، جنوبی، (مربوط به) جنوب، به طرف جنوب، به سمت جنوب، به جنوب

southbound a/

به سمت جنوب، رو به جنوب، (مربوط به) جنوب، (قطار) که به طرف جنوب می‌رود

sow

پاشیدن، افشاندن (بذر)، کاشتن، زیرکشت بردن

spa

چشمه آب‌معدنی

space

جا، جالی خالی، فضا، فضای خالی، فاصله، فضای باز، محوطه، مدت، با فاصله گذاشتن، با فاصله قرار دادن، فاصله دادن

« ۴۵۱  ۴۵۲  ۴۵۳ ۴۵۴ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۴۵۳ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰