در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
barrels per calender day - bpcd
تعداد بشکه در ۲۴ ساعت
barrels per day
تعداد بشکه در روز
barrels per stream day - bpsd
تعداد بشکه در هر روز بهره برداری
barrels per ton
تعداد بشکه در تن
barren field - feld field
میدان خشک
barren ground
زمین بی ثمر
barren intercalation
میان لایه بی ثمر
barren land[USA]
زمین لم یزرع، زمین بایر [اصطلاح آمریکایی]
barren [USA]
لم یزرع، بایر، برهوت [اصطلاح آمریکایی]
barrier
حصار، حفاظ، راهبند، سد
barrier (automatic)
راهبند خودکار
barrier (collapsible)
راهبند تاشو
barrier (concrete)
راهبند بتنی، حفاظ بتنی
barrier (counterbalanced)
راهبند اهرمی (دارای وزنه تعادل)
barrier (crash)
حفاظ، گاردریل
barrier (high – containment)
حفاظ با بازدارندگی بالا
barrier (lifting arm)
حفاظ با بازوی (دسته) بالارونده
barrier (lockable)
راهبند قفل شونده
barrier (manual)
راهبند دستی
barrier (median) [USA]
حفاظ میانه، راهبند میانه [اصطلاح آمریکایی]
barrier (New Jersey)
حفاظ نیوجرسی
barrier (noise)
حفاظ صوتی
barrier (parking)
راهبند پارکینگ
barrier (police)
راهبند پلیس
barrier (portable)
راهبند دستی، حفاظ قابل حمل
barrier (removable)
راهبند متحرک، حفاظ قابل جابجایی
barrier (rising step)
راهبند بالارونده
barrier (roadside) [USA]
حفاظ کنار جاده [اصطلاح آمریکایی]
barrier (rubber)
حفاظ لاستیکی
barrier (safety)
حفاظ ایمنی، راهبند ایمنی
barrier (salf – restoring)
حفاظ برگشتپذیر
barrier (signal – sided safety)
حفاظ ایمنی یک طرفه
barrier (trade)
مانع تجاری
barrier (traffic) [USA]
حفاظ ترافیکی، راهبند [اصطلاح آمریکایی]
barrier kerb
جدول بازدارنده، جدول غیرقابل عبور (با اتومبیل)، جدول بلند
barrier line
خط غیر قابل عبور
barriered level crossing
تقاطع همسطح (راه با راهآهن) راهبنددار، تقاطع همسطح دارای مستحفظ
Barrister
وکیل مدافع
bars (jiggle)
میلههای لرزآور، میلههای اخطار، میلههای هشدار
bars (stress in)
تنش در میلگردها
barytes - barite
باریت(گل افزایه)
basal waters
آب زیر نفت
basalt
سنگ سیاه، بازالت
bascule bridge
پل بازشونده، پل قپانی
base
سکوی حفاری
base (bound)
اساس تثبت شده
base (cement - bound)
اساس تثبیت شده با سیمان
base (crushed stone)
اساس با سنگ شکسته
صفحه 45 از 556