در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

slew

چرخیدن، چرخ زدن، لیز خوردن، سُر خوردن، چرخاندن

slide

لغزش، لغزه، سُر، سُرش، اسلاید، افت، سقوط، نزول، سُر خوردن، لغزیدن، لیز خوردن، پایین آمدن، سقوط کردن، افت داشتن

sliding – scale traffic

تعرفه مبتنی بر مقیاس متغیر، تعرفه تعدیل‌پذیر، تعرفه با پایه متحرک

slight

ناچیز، بی‌اهمیت، کم‌بها، کوچک، کم، جزیی، اندک، مختصر، نازک، ضعیف، لاغر، باریک

slight injury

جراحت سطحی، زخم سطحی، جراحت جزیی

slightly

کمی، یک ذره، اندکی، تا حدودی

slip

لغزش، زمین‌لغزه، سرسره (بندر)، لعاب (سفال، آجر)

slip form

قالب لغزان، قالب لغزنده (بتن)

slip road

رمپ ورودی یا خروجی از آزادراه یا بزرگراه، سربالایی اتصال، فراز اتصال (راه)

slip road count

شمارش ترافیک در دسترسی‌های ورودی و خروجی

slope

شیب، سطح شیب‌دار، سراشیب، سرازیری، شیروانی، خط مایل، خط مورب، شیب داشتن، شیب پیدا کردن، مایل شدن، کج شدن (خط)

« ۴۴۵  ۴۴۶  ۴۴۷ ۴۴۸ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۴۴۷ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰