در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

sieving

الک کردن، سرند کردن

sight

بینایی، دید، رؤیت، مشاهده، میدان دید، منظره، چشم‌انداز، دیدن، رؤیت کردن، مشاهده کردن، بررسی کردن

sign

تابلو، علامت، نشان، نشانه، اثر، رد، امضا کردن، علامت دادن، اشاره کردن، قرارداد بستن

sign (advance warning)

تابلوی هشداردهنده پیش‌آگاهی، علامت اخطاری پیش‌آگاهی

sign (advance)

تابلوی اخطار قبلی، تابلوی پیش‌آگاهی

sign (box)

تابلوی جعبه‌ای، تابلوی مکعبی

sign (compulsory cycle track)

تابلوی تعیین مسیر اجباری دوچرخه و موتورسیکلت، تابلوی تعیین مسیر اجباری وسایل نقلیه دوچرخ

sign (damaged)

تابلوی آسیب‌دیده، تابلوی خسارت‌دیده

صفحه  434  از  556