در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

shot

شلیک، تیراندازی، گوی، ساچمه

shotcrete

بتن پاشیدنی، ملات پاشیدنی، بتن پاشیده، بتن‌پاشی، ملات‌پاشی

show

نمایشگاه، برنامه (رادیو، تلویزیون)، نشان دادن، نمایش دادن، به نمایش گذاشتن، ثابت کردن، توضیح دادن، روشن ساختن، راهنمایی کردن

shower

رگبار، باران شدید، دوش

shred

تکه، رشته، ذره، ریزه، ریز ریز کردن، خرد شدن، تکه تکه کردن

shrinkage

آبرفتگی، جمع‌شدگی (بتن، ملات)، انقباض (خاک)

shunt

به خط دیگر انداختن، خط را عوض کردن (لوکوموتیو، واگن)، منتقل کردن، خط عوض کردن (قطار)

shutdown

تعطیل، بسته بودن، توقف

shutter

پشت پنجره، پنجره کرکره‌ای، در کرکره‌ای

صفحه  432  از  556