shield حفاظ، سپر، زره حفاری (تونل)، جدابند (گودبرداری)، سپر محافظ، محافظت کردن، حفاظت کردن، حفاظ گذاشتن، حمایت کردن
shift تغییر، دگرگونی، جابجایی، نقل مکان، شیفت، نوبت، راهحل، چاره، جابجا شدن، نقل مکان کردن، جابجا کردن، تغییر مکان دادن، کار عوض کردن
ship کشتی، با کشتی فرستادن، با کشتی حمل کردن، ارسال کردن، فرستادن، حمل کردن، سوار کشتی شدن، با کشتی سفر کردن
shock تکان، شوک الکتریکی، برقگرفتگی، ضربه، برخورد، تصادم، کوبش، تکان دادن، شوک وارد کردن، تصادم کردن، برخورد کردن