در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

balance [finance]

تراز، مانده، موجودی، تتمه، مابه‌التفاوت

ball pin

بلبرینگ ساچمه‌ای، لولای ساچمه‌ای

Ballast

بالاست، وزنه تعادل (در ته کشتی یا بالون)، سنگ شکسته (که دور ریل‌های راه‌آهن می‌ریزند.)

Ban

منع، ممنوعیت

band

بند، تسمه، نوار، بست (تسمه فلزی یا چوبی یا لاستیکی که برای بستن چیزی به کار می‌رود)، باریکه، گروه، دسته

band width

فاصله زمانی عبور (چراغ‌های هماهنگ)، پهنای نوار، عرض نوار

صفحه  43  از  556