serve خدمت کردن، کار کردن، انجام وظیفه کردن، پذیرایی کردن، راه انداختن، تجهیز کردن، رفتار کردن، سپری کردن، صرف کردن
service خدمت، سرویس، کار، انجام وظیفه، سیستم خدمات (عمومی)، خدمات شهری، اتوبوس، قطار، رسیدگی، تعمیر، سرویس کردن، رسیدگی کردن، تعمیر کردن، نیازها را تأمین کردن، سرویس دادن