secure مطمئن، محکم، استوار، قابل اعتماد، امن، قطعی، محفوظ، ایمن، بیخطر، محکم بستن، محکم کردن، محافظت کردن، امنیت را تأمین کردن، تضمین کردن
see دیدن، تماشا کردن، مشاهده کردن، ملاقات کردن، برخورد کردن، فهمیدن، درک کردن، تصور کردن، مصادف کردن، همزمان بودن