در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
scrolling [computer]
طومارنمایی، نوردش، اسکرول کردن [کامپیوتر]
sculpture
مجسمهسازی، پیکرتراشی، مجسمه، پیکره، تندیس، مجسمه ساختن، مجسمهسازی کردن
sea
دریا، آب، دریاها، آبها، (مربوط به) دریا، دریایی
sea traffic
ترافیک دریایی
sea transport
حملونقل دریایی
seafront
رو به دریا، سمت دریا، بخش ساحلی، بخش کنار دریا، کنار دریا، کنار ساحل
seal
عایق، درزبند، پوشش، مُهر و موم، درزگیری، درزبندی، آببندی
seal (fog)
دوغاب قیری
seal (loss of) [joint]
فقدان آببندی، از بین رفتن آببندی [درز]
seal (slurry)
اسلاریسیل
seal coat
اندود پوششی، سیلکت
sealant
درزگیر
sealant failure
ترک ماده درزگیر، گسیختگی ماده درزگیر
sealed joint
درز آببندی شده
sealed – beam lamp
لامپ رشتهای انعکاسی، لامپ متشکل از فیلامان، بازتاب دهنده و عدسی
sealing
درزگیری، آببندی
sealing (crack)
درزگیری ترک
sealing (joint)
درزگیری، آببندی کردن درز، پر کردن درز، درزبندی
sealing coat
لایه عایقبندی، اندود آببندی، قشر درزگیری
sealing compound
ترکیب درزبند
sealing compound (joint)
ماده درزگیر، ماده پرکننده درز، ترکیب درزبندی
seam
درز، لایه، رگه
seam (wolded)
درز جوشی
seam joint
درز اتصال
seamless a/
بدون درز، یک تکه
seaport
بندر، شهر بندری
search
تحقیق، بررسی، جستجو، پژوهش، گشتن، جستجو کردن، بازرسی کردن، کاویدن، پژوهش کردن
seaside
کنار دریا، ساحلی، (مربوط به) کنار دریا
seaside resort
استراحتگاه کنار دریا
season
فصل، موسم، موقع، ایام، بلیط فصلی (در بریتانیا)
season (dry)
فصل خشک
season (rainy)
فصل بارانی، فصل پرباران
season (wet)
فصل پرباران، فصل مرطوب
season charge
تعرفه فصلی
season customers [cat park]
مشتریان فصلی [پارکینگ]
season pass [parking]
مجوز فصلی [پارکینگ]
season ticket
بلیط تمامفصل
season ticket holder
دارنده بلیط تمامفصل
seasonal a/
فصلی، موسمی، (مربوط به) فصل، مناسب فصل
seasonal effect
اثر فصلی، تأثیر موسمی
seasonal migration
مهاجرت فصلی، مهاجرت موسمی، جابجایی فصلی
seasonal variation
تغییر فصلی، نوسان فصلی
seat
صندلی، جایگاه، مقرّ، کانون، پایگاه، نشاندن، جا دادن
seat (back)
صندلی عقب، صندلی پشتی (وسیله نقلیه)
seat (county)
مرکز استان، مرکز ناحیه، حاکمنشین
seat (folding)
صندلی تاشو، صندلی قابل جمع شدن
seat (front)
صندلی جلو
seat (rear)
صندلی عقب، صندلی پشت (وسیله نقلیه)
صفحه 422 از 556