save نجات دادن، رهانیدن، خلاص کردن، مصون داشتن، ذخیره کردن، حفظ کردن، صرفهجویی کردن، پسانداز کردن، پول جمع کردن
saving time (daylight) زمان قراردادی محلی، زمان تابستانی (جلو کشیدن ساعات اداری برای استفاده از روشنایی روز در تابستان)
scale درجهبندی، درجه، مقیاس، دستگاه اندازهگیری، سنجه، رتبه، پایه، ردیف، حد، سطح، میزان، کفه (ترازو)، ترازو
schedule برنامه، برنامه زمانبندی شده، جدول زمانبندی، جدول زمانی، ریز، لیست، فهرست، سیاهه، صورت، در برنامه گذاشتن، برنامهریزی کردن، برنامه تهیه کردن