در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

assertion

اعلامف تصریح، اظهار، اعلامیه، ادعانامه

assess v/

ارزیابی کردن، برآورد کردن، تخمین زدن، بررسی کردن، قیمت‌گذاشتن روی، تعیین کردن (مالیات، جریمه و ...)، ارزشیابی کردن

assessment

ارزیابی، بررسی، سنجش، برآورد، تخمین، قیمت‌گذاری، ارزشیابی

assets

دارایی‌ها، موجودی‌ها (حساب مالی)

assistance

یاری، کمک، مساعدت، مشارکت

assistant

معاون، دستیار، یاور، کمک

association

مشارکت، همکاری، رابطه، ارتباط، انجمن، کانون

assumption

فرضیه، تصور، گمان، به عهده‌گیری، تقبل

asterisk

علات ستاره، ستاره زدن

صفحه  35  از  556