در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

adjoining

هم مرز، متصل، پهلوی هم، پیوسته

adjust v/

تنظیم کردن، میزان کردن، تعدیل کردن، اصلاح کردن، وفق دادن، سازگار کردن، تطبیق دادن

adjustment

تنظیم، میزان، تعدیل، اصلاح، کاهش قیمت، تعدیل قیمت

adjustment clause (price)

ماده یا شرطی برای تجدید‌نظر در قیمت، ماده مربوط به تعدیل قیمت

administration

اداره، اجرا، اعمال، مجریان، مسئولان، دولت، زمامداری

admission

پذیرش، قبول، ورود، ورودی، حق ورود، ورودیه

adopt

اتخاذ کردن، اختیار کردن، اقتباس کردن، پذیرفتن، تصویب کردن، انتخاب کردن، برگزیدن

adsorption

جذب سطحی،‌ رونشینی، اتصال و انقباض

adult

بزرگسال، انسان بالغ

« ۸  ۹  ۱۰ ۱۱ »
۴۸ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۱۰ از ۵۵۶ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰