در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

wild

وحشی، غیر اهلی، اهلی نشده، خود رو، جنگلی، بیابانی، صحرایی (گیاه)، بایر، برهوت، بی‌آب و علف (زمین)، خالی از سکنه (سرزمین)، توفانی، ناآرام، شدید، تند، بی‌هدف، بی‌نقشه، غیر منطقی، نسنجیده، حساب‌نشده، محیط طبیعی، محیط وحش

willingness

میل، تمایل، رضای خاطر، رضایت، رغبت، علاقه، اشتیاق

wind load

بارباد، نیروی باد (سازه)

window

پنجره، نورگیر، شیشه (اتومبیل)، ویترین

window (ticket)

جایگاه فروش بلیط، گیشه (باجه) بلیط فروشی

windrow

ریسه، توده، ردیف، به صورت ردیف انباشتن

wing

بال، جناح (ساختمان)، گلگیر (اتومبیل)

wing rearview mirror

آینه بغل اتومبیل،‌ آینه گوشه اتومبیل (کنار گلگیر)

wing wall

دیوار جانبی، دیوار جناحی (پل)

wink

چشمک‌ زدن، سو سو زدن، روشن و خاموش شدن، چراغ زدن، راهنما زدن (اتومبیل)

صفحه  734  از  741