warning signing (advance) علامت گذاری هشدار دهنده پیش آگاهی، نصب علایم (تابلوهای) هشدار دهنده (اخطاری) پیش آگاهی
warp تاب، تاب خوردگی، پیچ خوردگی، انحراف، تاب خوردن، تاب برداشتن، تاب دادن، تحت تأثیر قرار دادن، خراب کردن، فاسد کردن
warrant دستور کتبی، حکم، مجوز، اجازه، حواله، رسید، فیش، کوپن، عذر موجه، دلیل قانع کننده، توجیه کردن، موجه ساختن، اقتضا کردن، تضمین کردن ضمانت کردن
wash شستشو، شستن، شستنیها، لایه نازک رنگ، لایه آبرنگ رقیق، با خود بردن، با خود آوردن، شستن و بردن (در مورد سیل، امواج و ...) کندن، ایجاد کردن (گودال، شیار) قابل شستشو بودن