در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

very

خیلی، بسیار، به شدت، حسابی، دقیقاً، عمیقاً، واقعاً، همان، درست همان

vestige

رد،‌ اثر، نشان، بازمانده، باقیمانده

viability

عملی بودن، کارایی، امکان‌پذیر بودن، قابل قبول بودن، قابلیت اجرا

viable

عملی، ممکن، قابل قبول، قابل اجرا، زیستا، ماندنی

viaduct

پل دره‌ای، پل دره‌گذر

vibrate

لرزیدن، مرتعش شدن، مرتعش بودن، ارتعاش داشتن، به نوسان درآمدن، لرزیدن، به ارتعاش درآوردن، به نوسان درآوردن

vibration dmage

خسارت ناشی از لرزش، صدمه ناشی از لرزش

vibrator

لرزاننده، ویبراتور (بتن)

vicinity

حول و هوش، پیرامون، اطراف

« ۷۱۵  ۷۱۶  ۷۱۷ ۷۱۸ »
۳۶ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۷۱۷ از ۷۴۱ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰