در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

utility post

برنامه خدماتی، برنامه چندمنظوره

utility programme

استفاده، بکارگیری، بهره‌گیری، بهره‌برداری

utilization

ضریب استفاده، ضریب بکارگیری [اصطلاح آمریکایی]

utilization factor

استفاده کردن، بهره‌گرفتن، به کار گرفتن، به کار زدن، بهر‌ه‌برداری کردن

vacant

خالی (اتاق، جا و ...)، بلاتصدی، بی‌متصدی (پُست، مقام)، آزاد (وقت)

vacant lot [USA]

قطعه زمین خالی، زمین بایر [اصطلاح آمریکایی]

vacation

تعطیلات، تعطیلی، مرخصی، تخلیه

vacuum

خلأ، جای خالی، جارو برقی، جارو برقی زدن، جارو برقی کشیدن، با جارو برقی تمیز کردن

validate

معتبر ساختن، اعتبار قانونی بخشیدن، اعتبار بخشیدن، قانونی کردن، تصدیق کردن (امضا)، ثابت کردن، تأیید کردن (فکر، ایده)

validation

معتبرسازی، اعتباربخشی، تصدیق، تأیید، اثبات

valley

دره، آبروی میان دو شیب بام، کمر (بام)

Valorization

معتبرسازی، اثبات، تثبیت قیمت‌ها، قیمت‌گذاری

valuation

قیمت‌گذاری، ارزش‌گذاری، ارزیابی، برآورد قیمت، تخمین، قیمت، بها، ارزش

valuation (land)

ارزش‌گذاری زمین، ارزیابی زمین، تعیین ارزش زمین

value

ارزش، قدر، اهمیت، فایده، مقدار، قیمت‌گذاری کردن، قیمت گذاشتن، قیمت تعیین کردن، قیمت برآورد کردن، بها دادن، ارزش قابل شدن، اهمیت دادن

صفحه  707  از  741