در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
upper limit
حد بالایی، حد فوقانی
upper slab [box girder]
دال بالایی [تیر حمال جعبهای]
uproot
از ریشه درآوردن، از ریشه کندن، از بیخ کندن، ریشهکن کردن
upstream
بالادست، سراب، به طرف بالای رودخانه، خلاف جریان آب
upstream cutwater
آبشکن بالادست، آببُر بالادست
upstream junction
تقاطع بالادست
upstream side
بالادست
upward a/
صعودی، فزاینده، بالارونده، رو به بالا، به طرف بالا
upward error
خطای فزاینده، خطای صعودی
upward force
نیروی صعودی، نیروی رو به بالا
upward gradient
سربالایی، شیب رو به بالا، شیب سربالا
urban a/
شهری، (مربوط به) شهر، شهرنشین
urban area
ناحیه شهری، منطقه شهری
urban arterial
راه شریانی شهری، جاده اصلی شهری
urban artery
شریان شهری
urban commuter railway
قطار رفت و برگشت شهری
urban connector [USA]
رابط شهری (راه مهم در منطقه شهری)، ارتباط شهری [اصطلاح آمریکایی]
urban core
مرکز شهر، هسته شهری
urban development
توسعه شهری، عمران شهری، شهرسازی
urban development (joint)
توسعه شهری پیوسته
urban development (open)
توسعه شهری نامحدود
urban development (ribbon)
توسعه شهری حاشیهای
urban development control
کنترل شهرسازی، کنترل توسعه شهری
urban district
ناحیه شهری، بخش شهری، حوزه شهری، منطقه شهری
urban engineering
مهندسی شهرسازی
urban express road
بزرگراه شهری، راه سریعالسیر شهری
urban fabric
بافت شهری
urban fallow land
زمین دستنخورده شهری
urban fringe
حومه شهر، حاشیه شهر
urban furniture
مبلمان شهری، چیدمان شهری
urban growth
رشد شهری
urban highway
راه شهری، بزرگراه شهری
urban integration
یکپارچهسازی شهری
Urban Mass Transportation Association
انجمن حملونقل عمومی شهری
urban motorway
آزادراه شهری
urban pattern
الگوی شهری
صفحه 704 از 741