در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

tributary

ریزآبه، شاخه (رود)، فرعی

trim

قرنیز، یراق‌آلات، زوارآلات، دکورچینی، مرتب، منظم، مرتب کردن، آراستن (نازک‌کاری)

trimmer

تیرلب‌بند (سازه)، قوس هموار (معماری)، هموارساز، بسترساز (کارهای خاکی)

trimming

هموارسازی، پیرامون‌بندی (سازه)، صاف کردن، هرس کردن، کوتاه کردن، چیدن، اصلاح کردن

trip (cycle)

سفر با دوچرخه و موتورسیکلت، سفر با وسایل نقلیه دوچرخ

صفحه  688  از  741