در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
town (county)
مرکز استان، مرکز ناحیه، حاکمنشین
town (dormitory)
شهر محل سکونت (بریتانیا)
town (frontier)
شهر مرزی
town (garden)
باغشهر
town (harbour)
شهر بندری
town (historic)
شهر تاریخی
town (inner)
بخش مرکزی شهر
town (large)
شهر بزرگ، کلانشهر
town (medium – sized)
شهر متوسط
town (new)
شهر جدید
town (old)
شهر قدیمی
town (outer)
شهر دورافتاده
town (pilot)
شهر نمونه
town (port)
شهر بندری
town (provincial)
شهرستان، شهر درجه دو
town (residential)
شهرک مسکونی
town (satellite)
شهرک اقماری
town (small)
شهر کوچک
town and country planning
برنامهریزی شهری و روستایی
town centre
مرکز شهر
town council
شورای شهر
town councillor
عضو انجمن شهر، عضو شورای شهر
town development corporation
مؤسسه عمران شهری، شرکت توسعه شهری
town development plan
برنامه توسعه شهری، طرح عمران شهری
town dweller
شهری، شهرنشین
town hall
ساختمان شهرداری
town mains
شبکه توزیع (آب، برق و ...) شهری
town map
نقشه شهر
town planner
متخصص برنامهریزی شهری، طراح شهر
town planning
برنامهریزی شهری، طراحی شهر، شهرسازی
town planning act
قانون برنامهریزی شهری
town planning office
اداره (دفتر) برنامهریزی شهری
town planning survey
مطالعه برنامهریزی شهری
town refuse
پسماند شهری، زباله شهری
town toll
عوارض شهری
towns (twin)
شهرهای خواهر
صفحه 667 از 741