در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

tour

سفر تفریحی، گردش، گشت، سیاحت، تور، بازدید، گردش کردن، سفر کردن، گشتن، بازدید کردن

tourism

جهانگردی، گردشگری، توریسم

tourism car

خودروی گردشگری، ماشین جهانگردی

tourist

جهانگرد، گردشگر، توریست

tourist vehicle

وسیله نقلیه جهانگردی، وسیله نقلیه گردشگری

towing

یدک‌کشی، بکسل کردن

town

شهر، شهر کوچک، اهالی شهر، مردم شهر، سکنه شهر

صفحه  666  از  741