در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
time meter
کرونومتر، زمانسنج
time of concentration
زمان تمرکز، زمان تراکم
time of entry
زمان ورود
time of equilibrium
زمان تعادل
time of flow
زمان جریان
time of operation
زمان بهرهبرداری
time of the accident
زمان (وقوع) تصادف
time period
دوره زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time schedule
زمانبندی، برنامه زمانی
time used
زمان صرف شده
time – distance chart
نمودار مسافت ـ زمان
time – distance diagram
نمودار مسافت ـ زمان
time – keeping access
دسترسی در ساعت مشخص
time – lapse
با فاصله زمانی، با وقفه
time – mean speed
سرعت میانگین زمانی
time – shaing
اشتراک زمانی، زمان به اشتراک گذاشته شده
time – space diagram
نمودار زمان ـ مکان
time – staged construction
ساخت مرحلهای
timer
تایمر، وقتنگهدار
timetable
جدول زمانی، جدول زمانبندی شده، برنامهریزی کردن، زمانبندی کردن
timetable information
اطلاعات جدول زمانی
timing
تعیین وقت، زمانبندی، تنظیم وقت، وقت، موقع
timing (signal)
زمانبندی چراغ راهنمایی
timing (stage)
زمانبندی فاز، زمانبندی مرحله
timing plan
طرح زمانبندی
timing plan (signal)
طرح زمانبندی چراغ راهنمایی
tinted glass
شیشه رنگی
tinted glass car
اتومبیل شیشهرنگی
tip (coal)
توده زغال سنگ
tip [material]
تخلیه کردن، خالی کردن، محل ریختن نخاله، دپو [مصالح]
tip [money]
انعام، شاگردانه [پول]
tipcart
گاری کجشو
tipper
کامیون کمپرسی
tipping
ریختن، بیرون ریختن، تخلیه کردن
tipping body
اتاق بار کمپرسی
صفحه 663 از 741