در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

telemeter

مسافت‌یاب، مسافت‌سنج، دورسنج، دوریاب

telephone

تلفن، تلفن زدن، تلفن کردن

teleprinter

دورنویس، تلگراف دورنگار، دورچاپگر

teletypewriter

دورنویس، تلگراف دورنگار، دورچاپگر

telex

تلکس، تلکس کردن، با تلکس فرستادن، تلکس زدن

teller

صندوق‌دار، تحویل‌دار

temporary a/

موقت، موقتی، گذرا، زودگذر، آنی

صفحه  651  از  741