در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

tail

انتها، ته، دُم، دنباله

tailback

راه‌بندان، خط زنجیر (ترافیک)

tailgate [vehicles] v/

با فاصله کم و خطرناک پشت اتومبیل جلویی حرکت کردن، سپر به سپر رانندگی کردن [وسایل نقلیه]

take

برداشتن، بردن،‌ گرفتن، تصرف کردن (زمین)، کسب کردن، ظرفیت داشتن، گنجایش داشتن، برخورد کردن، فهمیدن، درک کردن، انتخاب کردن، طول کشیدن، سوار شدن (وسیله نقلیه)، عبور کردن، رد شدن، اتخاذ کردن، اختیار کردن

take the floor lv/

شروع به سخن گفتن کردن، رشته کلام را به دست گرفتن

talking bus stop

ایستگاه اتوبوس گویا، ایستگاه اتوبوس مجهز به تسهیلات صوتی برای نابینایان و کم‌بینایان

tamping

کوبیدن، سفت‌کوبی (خاک،‌ بتن)

tangential a/

مماسی، غیر مستقیم، فرعی، جنبی، حاشیه‌ای

tank

منبع، مخزن، تانک، باک (بنزین)، آب‌انبار

tank truck [USA]

کامیون نفت‌کش، کامیون تانکر [اصطلاح آمریکایی]

tanker

نفت‌کش (کشتی)، تانکر، وسیله نقلیه دارای مخزن حمل سیالات

« ۶۴۴  ۶۴۵  ۶۴۶ ۶۴۷ »
۳۶ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۶۴۶ از ۷۴۱ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰