store ذخیره، انبار، اندوخته، موجودی، مخزن، حافظه، انباره (کامپیوتر)، مغازه، دکان، فروشگاه، ذخیره کردن، انبار کردن، اندوختن، جمع کردن، در انبار گذاشتن، انباشتن، پر کردن، جا دادن
straight a/ مستقیم، راست (جاده، خط)، صاف، منظم، مرتب، آراسته، صادق، درستکار، عادی، معمولی، بلافاصله، فوری، صراحتاً، رک و راست