stay مهار (سازه)، توقف، اقامت، ماندن، باقی ماندن، درنگ کردن، ایستادن، متوقف کردن، اقامت کردن، به تعویق انداختن
steady a/ محکم، سفت، قُرص، قوی، ثابت، یکنواخت، منظم، تغییرناپذیر، دایمی، پایدار، تثبیت شدن، ثابت شدن، تثبت کردن، ثابت کردن، محکم کردن، تعادل را حفظ کردن