standing مقام، منزلت، جایگاه، پایگاه، اعتبار، شهرت، موقعیت، مدت، زمان، دایمی، همیشگی، ثابت، مستمر، ایستاده، سرپا، راکد (آب)
start شروع، آغاز، اول، ابتدا، خط شروع، فرصت، شانس، امکان، راه افتادن، حرکت کردن، روانه شدن، عازم شدن، شروع شدن، شروع کردن، روشن شدن، استارت خوردن، (موتور)، پیش گرفتن (سفر)، بر پا کردن، تأسیس کردن، بنیاد نهادن
state وضع، وضعیت، حالت، حال، کشور، مملکت، سرزمین، ایالت، دولت، حکومت، دولتی، حکومتی، بیان کردن، اظهار داشتن، ابراز کردن، اعلام کردن، مشخص کردن، معین کردن، مقرر کردن