stand توقف، ایست، موضع، جایگاه، دکه، کیوسک، محل فروش، غرفه، ایستگاه، محل توقف، ایستادن، بلند شدن، برخاستن، ارتفاع داشتن، قرار داشتن، واقع بودن، ایستاده بودن، توقف کردن، برقرار ماندن، باقی بودن، ساکن بودن، بیحرکت بودن
standard معیار، میزان، ملاک، سنجه، استاندارد، مقیاس، ضابطه، حد مطلوب، میزان مطلوب، سطح، حد، پایه، درجه، ستون، تیر، معمولی، متداول، متعارف، رایج، پذیرفتهشده، قانونی