در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

staff

کارکنان، کارمندان، خدمه، پرسنل، هیأت، کادر، کارمند بودن، کارمند گرفتن، کار کردن، کار انجام دادن

stage

فاز، مرحله، صحنه، عرصه، پهنه، ایستگاه، منزل

stage (filter)

مرحله گردش به چپ، فاز گردش به چپ (بریتانیا)

stage (green)

فاز سبز، مرحله سبز (چراغ راهنمایی)

stage (red)

فاز قرمز، مرحله قرمز (چراغ راهنمایی)

stage (vehicle)

فاز (مرحله) عبور وسیله نقلیه (چراغ راهنمایی)

صفحه  613  از  741