در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

spout

ناودان (بام)، فوران، فواره، فوران کردن، فواره زدن

sprawl

ناحیه در هم برهم، منطقه بی‌نظم، ناحیه بی‌نقشه، به صورتی نامنظم قرار گرفتن، به صورت پراکنده قرار گرفتن، به صورت پراکنده گسترش یافتن

sprawl (urban)

توسعه شهری پراکنده، رشد شهری بی‌رویه و بی‌برنامه

spray

قطرات ریز، نم آب، ترشح، اسپری، افشانه، پاشیدن، اسپری کردن

sprayer

افشانه، اسپری، رنگ‌پاش

spraying

اسپری کردن، افشاندن، پاشیدن

spread

دامنه گسترش،‌ پهنا، وسعت، گستره، دامنه، پهنه، فاصله، مدت، پخش، گسترش، اشاعه، شیوع، انتشار، گستردن، باز کردن، پهن کردن، پخش کردن، پراکندن، منتشر کردن، امتداد یافتن، گسترش یافتن، گسترده بودن

spreader

(دستگاه) پخش‌کننده، منتشرکننده، انتشاردهنده

spreading

گستردن، پراکندن، پهن کردن، پخش کردن

spreadsheet

(برنامه) صفحه گسترده (کامپیوتر)

spring

پرش، جهش، جست، چشمه، سرچشمه، فنر، فنری، کشسانی، خاصیت ارتجاعی، بهار، فصل بهار، پریدن، جهیدن، به کار افتادن، به کار انداختن

spring [arch]

پاتاق، سنگ پاتاق، سنگ پاکار [قوس]

springing

پاتاق، زاویه پاتاق، زاویه خیز (قوس)

sprinkle

پاشیدن، تر کردن، خیس کردن، نم نم باریدن

sprinkling

تعداد کمی، مقدار کمی، معدودی، اندکی، آب‌فشانی، آّب‌پاشی

squall

باد و بوران، طوفان، باد و باران

صفحه  611  از  741